فیلم کامل سخنرانی انجام شده در قالب نشست زنده اینستاگرامی(Live) را می توانید در لینک زیر مشاهده کنید:
کرونا یک پدیده فرهنگواره است؛ یک استعاره. استعاره کرونا به ما امکانی نظری و عملی میدهد تا تأثیر همهگیر و نفسگیر فرهنگ را بهتر تحلیل کنیم. به گزارش خبرگزاری مهر، متن زیر یادداشتی نوشته مسعود صادقی، پژوهشگر فلسفه و استادیار دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه است که در گروه مطالعات اخلاقی فضای مجازی مرکز ملی فضای مجازی تهیه شده است.
مطالعه یادداشت در سایت خبرگزاری مهر
مطالعه یادداشت در سایت خبرگزاری مهر
این سخنرانی در 6 بهمن 1398 ایراد شده است.
دریافت فایل صوتی سخنرانی با عنوان"محدودیت های اخلاق در حل مسائل"
این سخنرانی در 29 دی 1398 ایراد شده است.
دریافت فایل صوتی سخنرانی"احترام به خود"
دریافت فایل صوتی سخنرانی"احترام به خود"
این سخنرانی در 22 دی 1398 ایراد خواهد شد و ورود برای عموم آزاد است.
دریافت فایل صوتی سخنرانی"اعتماد چیست؟"
این سخنرانی در 8 دی 1398 ایراد شده است.
دریافت فایل صوتی سخنرانی حیوان فرهنگی
دریافت فایل صوتی سخنرانی حیوان فرهنگی
این سخنرانی با عنوان "اخلاق و آب و هوا"در 1 دی 1398 ایراد شده است.
این سخنرانی از سلسله جلسات یکشنبه شب ها و در 24 آذر 1398 ایراد شده است.
این سخنرانی در روز دوشنبه مورخ 20 آبان در سالن مولاژ دانشکده پزشکی کرمانشاه ایراد شده است.
این سخنرانی در روز دوشنبه مورخ 13 آبان در سالن مولاژ دانشکده پزشکی ایراد شد.
این سخنرانی در روز دوشنبه 29 مهرماه در سالن مولاژ دانشکده پزشکی ایراد شده است.
این سخنرانی در روز دوشنبه مورخ 22 مهر 1398 و در سالن مولاژ دانشکده پزشکی برگزار شده است.
این سخنرانی روز دوشنبه، مورخ پانزده مهر 1398 ، در دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه ایراد شده است.
در نخستین میزگرد انجمن فکر و فلسفه کرمانشاه(شهر کتاب) در باب مقالات اخیر دکتر داوری جمع قابل توجهی از فرهیختگان شرکت کردند. من هم نظرات خود را بیان کردم. از اهم این نکات می توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. "مشکل" با"مسئله"تفاوت دارد و مشکل اینجاست که خیلی ها از این مسئله اطلاعی ندارند. مشکل یک پدیده عینی و وجودشناختی است و مسئله یک پدیده ذهنی و شناختی. مشکل تا به مسئله ذهنی تبدیل نشود و در یک چارچوب نظری مورد تحلیل قرار نگیرد امکان حل ندارد.
۲. کار فلسفه بیان مشکلات نیست؛ طرح مسائل است. به بیان دیگر، کار اصلی فیلسوفان اعتراض یا فریاد کردن کاستی ها و... نیست؛ کارویژه فیلسوف این است که مشکلات را به ورطه پرسش بکشاند و به مسئله ای نظری تبدیل کند. تنها در این صورت می توان راه حل و پاسخی درخور پیدا کرد. فیلسوف هرگز نمی گوید و نمی نالد که تا کی فقر؟ تا کی تبعیض؟ فیلسوف می پرسد چرا فقر؟ چگونه می توان از شر آن خلاص شد؟
۳. بیان مشکلات کار هنر و هنرمند است. مشکل فقر را هیچ جایی مثل سینما یا ادبیات نمی تواند تصویر کند. اما تبیین مسئله فقر کار فلسفه است.
۴. کم توجهی جامعه به پرسشگری های فیلسوفانی چون داوری تا حدی طبیعی و قابل درک است. او پرسش گر است نه پاسخ ساز. او دردفروش است نه داروساز. او در پی پاسخ های فوری و فوتی نیست. همین نکته ساحت فلسفه را در قیاس با اقتصاد، جامعه شناسی و روانشناسی خلوت تر می کند.
برخلاف تصور، ایده تشکیل یک دولت فراگیر و جهانی نه فقط یکی از وعدههای ادیان بلکه از دغدغههای برخی از مهمترین عقلا و فیلسوفان نیز بوده است؛ از فیلسوفانی چون روسو و کانت گرفته تا جان رالز. البته برخی این ایده را آخرالزمانی یا دینی یا آرمانی دانسته و به همین دلیل دور از دسترس یا مردود میشمرند، اما این دلیلی کافی و خردپسند نیست.
نهفقط برای هواخواهان یا دانشجویان فلسفه اخلاق بلکه برای هر انسان اهل تأملی معمولاً یکی از نخستین درگیریها و دوراهیهای ذهنی میان وظیفهگرایی و نتیجهگرایی است. ظاهراً قضیه شوخیبردار نیست و باید انتخاب کرد...
فلسفه نمیتواند دستکم در برابر رنجها و شرور دستساز بشر بیتفاوت باشد. البته راه بیتفاوت نماندن، مصاحبه کردن و نامه نگاشتن نیست. مواضع فلسفه در تحلیل هرچیز از جمله تحریم باید با زبان فلسفه بیان شود؛ یعنی با اسلوبی فلسفی و نه صرفاً از زبان فیلسوفان اما با بیانی سیاسی و غیرفلسفی.
در چکیده این مقاله که در مجله فلسفه دانشگاه تهران انتشار یافت چنین آمده است:ارسطو،آکوئینی و خواجه نصیرالدین طوسی هر یک نماینده سه دوران و جهان اندیشه هستند و هر سه نقش مهمی در تاسیس یا تحکیم نگرش اخلاق مربوط به خود ایفا کردهاند. در این نوشتار، تلاش شد تا برترین فضیلت و بدترین رذیلت اخلاقی از منظر هر یک از این سه حکیم و متخصص حکمت عملی مشخص و تحلیل شود. برترین فضیلت برای ارسطو عدالت و بزرگمنشی و بدترین رذیلت، ظلم به دوستان است. برای آکوئینی نیز برترین فضیلت کاریتاس و بدترین رذیلت، یأس است. خواجه نصیر نیز برترین وصف اخلاقی را جود حقیقی و بدترین را هم لجاجت میداند هرچند حسد و خشم را نیز با تعابیری نسبتا مبهم میتوان گزینه او برای عنوان بدترین رذیلت قلمداد نمود.واکاوی و مقایسه نتیجه کار، اولا گویای قرابت نظر خواجه نصیر و آکوئینی در باب بهترین فضیلت است و ثانیا موید دید اجتماعیتر و کلانتر ارسطو به اخلاق و فضائل اخلاقی در قیاس با دو متفکر دیگر است.
آیا واقعاً حوزهها سکولار بودهاند یا سکولار شدهاند؟ از کی و به چه معنا؟ بهگمانم بهتر است بهجای دعوا و غوغا بر سر اصطلاح"حوزه سکولار"به اصل مسئله توجه کنیم. این عنوان هم چندپهلو و نادقیق است و هم گزنده. ضمن آنکه معنایی بسیار کلی و موسّع از سکولاریسم را پیشفرض گرفته که بیشتر به کار مناقشات سیاسی میآید تا مباحثات علمی...
تقویمزدگی یعنی مناسبتسازی بیضابطه و زیاده از حد و ترویج تصنعی و تکلفآمیز آن. وقتیکه مواجهه یک دولت و/یا ملت با تاریخ به گزینش و برجستهسازی چند یادبود و مناسبت تقلیل مییابد، پدیده تقویمزدگی رخ میدهد. یعنی مردمان احساس میکنند بهجای آینده، در گیرودار گذشتهاند و موظف هستند هرساله روزهایی را اجباراً با یاد گذشته سر کنند.
کاش کسی تاریخ"بیتاریخی"را هم مینگاشت. مقصود من از بیتاریخی یک فرد یا ملت، بیریشه بودن آن نیست. ممکن است یک ملت گذشتهای بشکوه و به درازنای تاریخ داشته باشد اما عملا"بیتاریخ"باشد. بیتاریخی یعنی بیاطلاعی و کم توجهی تاریخی. بنابراین من هرگز از بیتاریخی ایران سخن نمیگویم بلکه از بیتاریخی ایرانیان میگویم. کسی که آلزایمر دارد، فاقد گذشته نیست، فاقد آگاهی از گذشته است. ملتی نیز که آگاهی تاریخی ندارد ممکن است تاریخی بلند و حتی درخشان داشته باشد اما چه سود؟ یک قهرمان یا ستاره مشهور اما آلزایمری در عمل همانند یک فرد گمنام یا عادی زیست می کند. ملتها نیز چنین هستند...
برخیها فقط میخوانند برخیها فقط مینویسند برخیها هم میخوانند و هم مینویسند برخیها نه میخوانند و نه مینویسند. جامعه ما همانند هر جامعه دیگری هر چهار گروه را در خود دارد. اما تفاوت جوامع در کمیت و کیفیت این گروهها است. جوامع پیش افتادهتر، مملو از گروههای اول و سوم هستند. جوامع پس افتادهتر نیز مملو از گروههای دوم و چهارم. جالب است بدانید که این گروه بندیها اتفاقی نیست. هر کدام، دیگری را به وجود میآورد و تقویت میکند.
رساله موسوم به «یک کلمه» نوشته میرزا یوسف خان مستشارالدوله از شمار اولین اقدامات و اجتهادات تئوریک و حقوقی برای نه فقط آشنایی، بلکه پیونددادن میان اسلام و یافتههای تمدن غربی از دریچه قانون و قانونگرایی است و از همین رو بازخوانی و نقد مندرجات و پیشنهادات آن نهتنها مفید که ضروری است.
یادداشتی در سایت دین آنلاین با این عنوان منتشر شد که در اینجا قابل مشاهده است:
متن ملخص و مکتوب"خود از برون نگری"ایرانی در دو سایت دین آنلاین و نیلوفر انتشار یافته است:
متن ملخّص و مکتوب ده شایعه بزرگ درباره اسلام در سایت دین آنلاین انتشار یافته است:
متن مصاحبه با هفته نامه تحلیلی حریم امام با موضوع تحلیل خشونت خانگی
این مقاله در اصل منعکس کننده بخشی از پاسخ و ردّیه حقیر بر نظر دکتر سروش دباغ در باب حجاب می باشد که بتازگی توسط دوفصلنامه مطالعات زنان و خانواده انتشار یافته است. مقاله حقیر، وجه و ربط اخلاقی حجاب را در نفی دگرآزاری جنسی دانسته و برهمین مبنا حجاب را فضیلتی دیگرخواهانه قلمداد نموده است. ضمن اینکه تلاش بر این بوده تا فرق باریک میان مقولات متقاربی چون عفت، حیا و... بیشتر تبیین شود.
گفتنی است که این سلسله نشست های پنجگانه از هفته آینده آغاز خواهند شد. موضوع این جلسات، تحلیل نامه های نهج البلاغه از منظری فلسفه اخلاقی است. موضوعات این نشست ها بقرار زیر می باشند:
این سبک مدرن یا سورئال نیست که ماجرای روایت در داستان را پیچیده میکند بلکه اساساً این ساختار روایی ذهن انسان است که سورئال است؛ ما گاهی با استشمام یک رایحه به سال ها پیش میرویم؛ گاهی با دیدن یک رنگ، به یاد یک ماجرای از یاد رفته می افتیم و گاهی با دیدن یک صحنه به آینده نقب میزنیم بی آنکه رابطه ای منطقی و مدلّل میان این امور یافت شود.
در نخستین جشنواره داستان خاتم، حقیر نیز برای نخستین بار خطر کردم و چند داستان را راهی مصاف نمودم. مایه شگفتی و البته شکفتکی آنجا بود که سه داستان از این کمترین به مرحله نهایی داوری راه یافت و نهایتا داستان"ایمان سمی"به عنوان یکی از هشت داستان برتر جشنواره انتخاب شد.
گفتنی است همه این داستان ها پیرامون شخصیت شخیص محمد(ص) بودند و البته به غیر از داستان ایمان سمی، قصه اصلی مابقی داستان ها در فضای دوران معاصر روایت می شد. این ماجرا این دلگرمی را به من داد که قلم خود را در زمین خیال نیز می توان به بازی گیرد؛ البته ترجیح با تخیلی است که هم اخلاقی باشد و هم در خدمت دین.
امید که درون مایه داستان زندگی حقیر نیز نام و یاد و مرام محمد(ص) باشد.
بیانیه هیات داوران جشنواره خاتم
این جلسه از سلسله نشست های نکته نامه مثنوی عملا بیشتر جنبه واعظانه به خود گرفت.امید که این درشتی را بر حقیر ببخشایید.
در این جلسه سعی شده که به بیان برخی از نکات اصلی"قصه طوطی و بازرگان" پرداخته شود.
این مصاحبه در حاشیه کنگره بین المللی علوم انسانی انجام شد که با تاخیری چند ماهه از انتشار آن مطلع شدم!
به گزارش شبکه اطلاع رسانی مرصاد، مسعود صادقی دانش آموخته فلسفه و از محققان کشور است که توانسته در جشنواره ها مقام های مختلفی را کسب کند. او در گفتگو با خبرنگار مرصاد به پیشنهاد خود برای بحث حقوق بشر و همچنین بحث نفوذ اشاره کرد که مشروح آن در ادامه می آید.
مدتی است که به عنوان مشاور فرهنگی و حوزه مشارکت های جوانان مدیرکل ورزش و جوانان استان کرمانشاه منصوب شده ام. از ابتدا نگاه من این است که شش ایده و طرح ابتکاری را که به مدیرکل محترم پیشنهاد داده ام بتوانم در مدتی کوتاه و فرصتی فشرده عملیاتی کنم زیرا نمی خواهم این عناوین فریبنده و فرعی ذهنم را از مسائل مهم و اصلی منحرف کنند. دغدغه اصلی این کمترین، بیشترین تلاش علمی و کار فلسفی است. با این وصف از همه دوستان میخواهم هم دعا بفرمایند که مفید باشم و هم اگر پیشنهادی دارند از این حقیر دریغ نکنند.
امیدوارم همچون شما باشم.
امیدوارم همچون شما دروغ نگویم
غیبت نکنم و نشنوم
تهمت نزنم و نخورم
و اگر تهمت خوردم، از خود دفاع کنم بی آنکه به دیگری حمله کنم.
امیدوارم همچون شما تلاش کنم که وقتم را صرف کارهایی کنم که بیشترین خیر را برای خودم و کمترین شر را برای دیگران داشته باشد.
امیدوارم همچون شما باشم؛ فروتن باشم نه فروتر
امیدوارم همچون شما باشم؛ بزرگ باشم نه خودبزرگبین
امیدوارم کتاب نخوانم که تمام شود؛ کتاب بخوانم که تمام نشوم.
امیدوارم همچون شما نماز بگزارم؛ نماز بخوانم تا پاک شوم نه اینکه ناپاکیهایم را توجیه کنم
امیدوارم دانا باشم و دینی نه نادان و دانی.
امیدوارم هرگز ناامید نگردم
امیدوارم هرگز نگویم: هرگز نمیتوانم.
امیدوارم هرگز نتوانم بگویم: من میتوانم هر کاری را انجام دهم
امیدوارم همچون شما حال و سال خوبی داشته باشم.
امیدوارم...
در این جلسه سعی شده است که بیان اصل قصه و برخی از نکات ماجرای پادشاه و کنیزک به اتمام برسذ.
به لطف خداوند، برای سومین بار به عنوان"پژوهشگر برتر"دانشگاه قم در سال 1394 دست یافتم.پیش از این نیز در سال های 1388 و 1391به همین عنوان نائل آمده بودم.
در نشست سوم از سلسله جلسات هفتگی نکته نامه مثنوی به بیان نکاتی دیگر از دفتر اول(قصه پادشاه و کنیزک) پرداخته ایم.
در نشست دوم از سلسله نشست های هفتگی"نکته نامه مثنوی" به بیان نکات بخشی از قصه پادشاه و کنیزک پرداخته ایم.
مولوی معتقد است انسان تنها وقتی که یاری همساز و همنوا داشته باشد میتواند گفتنیهایش را بگوید و به خلاقیت دست یابد.آدمی اگر مخاطبی همدل و همدرد نداشته باشد دچار بیچارگی میگردد و علیرغم هایوهوی احتمالی دیگر از بازنمایی هویت حقیقی خویش و آشکارسازی مکنوناتش باز میماند.
با لب دمساز خود گر جفتمی همچو نی من گفتنیها گفتمی
هر که او از همزبانی شد جدا بینوا شد گرچه دارد صد نوا
(دفتر اوّل؛بیت 29و28)
البته شاید درست نباشد که ما ضرورت وجود یک همزبان برای شکوفایی و خلاقیت انسان را تنها در وجود یک دوست، همسر، همکار یا شاگرد که واقعاً نزدیک یا در دسترس ما است محدود کنیم. چه بسا هنرمندانی که برای مخاطبان فهیم و مشتاق اما خیالی به خلق اثر پرداخته باشند. در هرحال، انسان محتاج مخاطب است. مخاطبی که او را به حرف بیاورد؛ خواه مخاطبی ملموس و در دسترس و خواه مخاطبی در فراسو!
مفهوم زیبای حق دوست داشته شدن درواقع عنوان کتابی است تازهنشریافته از اس.ماتیو لیائو (S. Matthew Liao). او استادیاری جوان در دانشگاه نیویورک است که در مرکز اخلاق زیستی این دانشگاه فعالیت میکند."حق دوست داشته شدن"The Right To Be Loved[1]در پی تحلیل این مطلب است که اولاً معنای این حق ادّعایی، تا آنجا که به کودکان مربوط میشود، چیست؛ ثانیا آیا از حیث اخلاقی و حقوقی امکان تحقّق چنین حقی وجود دارد؛ ثالثا در مقام اولویتبندی حقوق کودک، این حق در کجای سلسلهمراتب حقوق و به تبع آن تکالیف اخلاقی قرار میگیرد.
به گمانم کتاب"درمسیرمنش(The road to character, David Brooks, Random House,2015)" از آن سنخ کتابهایی است که اگر آنرا به فارسی بخوانی تو را هم به نوشتن وامیدارد و هم به اندیشیدن، و اگر آن را به انگلیسی بخوانی علاوه بر همه اینها تو را ترغیب میکند به ترجمه و بازگرداندن آن به فارسی. خواندن این کتاب را به همه کسانی توصیه میکنم که میخواهند از دریچه نگاه یک نویسنده خوشقلم و از خلال مرور زندگی انسانهایی بزرگ، نکاتی تازه یا مغفولمانده را درباب فروتنی، تسلط بر نفس و مبارزه علیه کاستیهای آن بیاموزند. در مجموع این اثر قطعا شایسته برگردان و ترجمان است؛ چون نهفقط پرنکته بلکه جذاب و خوشخوان نیز هست!
در نشست نقد و بررسی کتاب"دانشنامه فلسفه اخلاق"در سرای اهل قلم بنده نیز همچون استاد کامران فانی و دکتر حمید شهریاری یکی از ناقدان اثر بودم. متاسفانه بسیاری از خبرگزاریها در کنار تلخیص بی منطق عرایض حقیر و دیگر ناقدان، بخشی از صحبتها را وارونه منعکس ساختند. از همین روی بر خود لازم دیدم که بر سبیل اجمال، رئوس و نکات اصلی طرح شده توسط خود را آنگونه که بود در اینجا تنظیم و تقدیم کنم.
به گزارش خبرگزاری مهر، «دانشنامه فلسفه اخلاق» در پنجاه و نهمین نشست خانه کتاب با حضور انشاءالله رحمتی؛ مترجم کتاب، دکتر شهریاری و مسعود صادقی؛ پژوهشگران حوزه فلسفه اخلاق، بیست و هفتم مهرماه نقد و بررسی می شود.
این برنامه ساعت ۱۶ تا ۱۸ در سرای اهل قلم واقع در خیابان انقلاب، خیابان فلسطین جنوبی، کوچه خواجه نصیر، پلاک ۲، طبقه همکف برگزار می شود.
مشاهده متن خبر در خبرگزاری مهر
این مقاله که در شماره اخیر فصلنامه علمی پژوهشی فلسفه دین(نامه حکمت) انتشار یافته،در ادامه سنت براهین اخلاقی در اثبات وجود خداوند به طرح و تبیین یک برهان اخلاقی جدید پرداخته است؛ برهان "ضرورت خدا و/ یا دنیای جبرانگر برای صرفه مندی اخلاق.
گفتنی است برای تحقق و تبیین این برهان تازه، اولا مفهوم "صرفه مندی اخلاق" عرضه و پیشنهاد شده است و ثانیا این مهم از طریق تخیل اخلاقی و آزمایش های فکری صورت پذیرفته است.
وقتی فصل the shift کتاب اخیرالنشر the road to character را می خواندم به نکته مستندی برخوردم که دالّ بر یک تحول اخلاقی شگرف است؛ تحول در نگرش انسان معاصر نسبت به خود(self) :
بر اساس تحقیق موسسه گالوپ در سال 1950 میلادی، وقتی از دبیرستانی های آمریکایی سوال می کردند که آیا خود را فردی خیلی مهم می دانید "هشتاد و هشت" درصد آنها می گفتند: نه.
اما اخیرا و مشخصا در سال 2005، تحقیقی مشابه نشان داد که "هشتاد درصد" دبیرستانی های آمریکا خود را فردی بسیار مهم می پندارند.جالب تر آنکه وقتی از دختران مدرسه ای می پرسند که دوست دارید ناهار امروز را با چه کسی بخورید بسیاری از آنها می گویند: عیسی مسیح(ع). البته آنها نام دو بازیگر و خواننده را هم پیش و پس از نام مسیح(ع) پیشنهاد می دهند).Brooks,2015,p.13 (
بصورت کاملا اتفاقی آگاه شدم یکی از مقالاتم که قریب هفت سال از نگارش و انتشار آن می گذرد در شماره اخیر "هفته نامه پنجره"، تلخیص و مجددا منتشر شده است. اگرچه جدول جالبی که در نسخه کاغذی مجله از فرض های هفت گانه تهیه شده است در نسخه اینترنتی مقاله دیده نمی شود و اغلاطی تایپی نیز در آن دیده می شود اما احتمالا خواندن آن، ولو از طریق سایت، خالی از فایده نباشد.
مشاهده متن مقاله در سایت هفته نامه پنجره
اخیرا به دعوت یکی از انجمن های علمی دانشگاه فرهنگیان، در جمع دانشجویان و اساتید محترم، سخنرانی ای در باب "جامعه شناسی اخلاق" ایراد نمودم. البته با توجه به ضیق وقت آنچه که بیان شد صرفا در حکم مقدمه ای مختصر در معنا و ضرورت جامعه شناسی اخلاق بود و تفصیل و تحلیل مطلب به فرصتی دیگر وانهاده شد.
مقاله پیش رو که در نخستین شماره مجله تقریرات انتشار یافته، در سایت های نیلوفر و اندیشگرد نیز مجددا منتشر شده است.
مشاهده متن مقاله در سایت نیلوفر
مشاهده متن مقاله در سایت اندیشگرد
مشاهده متن مقاله در سایت سازمان عدالت و آزادی
در شماره اخیر سوره اندیشه، در قالب مقاله ای بنام "تاملی در معنای فساد" به تحلیل سرشت این مقوله پرداخته ام. چنانکه در ابتدای این یادداشت موجز نیز آورده ام، این نوشتار بیشتر محصول تامّل است تا تحقیق و تتبع.
مطالعه زندگینامه خودنوشت جان هیک، فیلسوف درگذشته ای که بیشتر نامش با تکثرگرایی دینی گره خورده،حاوی نکاتی جالب بود. چه بسا اگر ترجمه کامل این کتاب چندان ضروری نباشد اما بازگو کردن برخی از نکات اصلی آن خالی از لطف نباشد.یکی از نکات جالب برای حقیر، اشارت های چندباره هیک به دکتر سیدحسین نصر بود.نخستین باری که پای سیدحسین نصر به خاطرات جان هیک باز می گردد وقتی است که هیک از سفرش به سوئد در سال 1977 میلادی سخن می گوید. هیک می گوید که من در آن سال به یکی از قدیمی ترین دانشگاه های سوئد دعوت شده بودم تا در سالگرد 500 ساله شدن این مرکز علمی، در کنار برخی دیگر از چهره های برجسته، هم یک نشان افتخاری دریافت کنم و هم به ایراد سخنرانی بپردازم. چهرۀ برجسته دیگری که در این مراسم دعوت بود و باید مورد تقدیر قرار می گرفت، به تعبیر هیک، "دانشمند برجسته مسلمان"، سید حسین نصر از ایران بود؛ چهره ای که باز به تعبیر وی، "سفیر فرهنگی شاه" نیز محسوب می شد.
در این سفر، دانشجویان ایرانی و انقلابی تصمیم به تظاهرات گرفته و عمل دانشگاه
یادداشتی کوتاه در سایت تحلیلی اندیشگرد پیرامون اهمیت حلقه های فلسفی و معنا و مولفه های آن نگاشته ام که در لینک ذیل قابل مشاهده است.
در سایت اندیشگرد که به تازگی جهت رصد تحلیلی علوم انسانی افتتاح شده است یادداشتی کوتاه در معرفی کتاب "حرکت التغریب السعودیه" نگاشته ام که دیدن آن برای علاقمندان به مطالعه آثار عرب زبان و رصد جهان اسلام خالی از لطف نیست.
در یادداشتی کوتاه در سایت اندیشگرد به تحلیل بسیار موجز اهمیت تاریخی محکومیت اهانت به ساحت پیامبر(ص) توسط پاپ فرانسیس و واکنش جهان اسلام به این پدیده پرداخته ام که می توانید آنرا در لینک ذیل مشاهده فرمایید.
بنابر دعوتی نسبتا ناگهانی توفیق یافتم که با موضوع عقل و ایمان در محضر دوستانی مومن،مطلع و مهربان باشم. این نشست پس از اقامه نماز مغرب و عشاء و در مسجد صاحب الزمان(عج) صورت گرفت و بیش از آنکه یک سخنرانی باشد یگ گفتگو است که به اقتضای سادگی و صمیمیت نشست و نیز ناگهانی بودن آن ممکن است متضمن برخی کلمات یا جملات احیانا نادقیق نیز باشد که به فراخور پرسش ها مطرح شده اند و پیشاپیش باید بابت آنها عذر خواست.
مقاله ای که آن را در سایت فرهنگ امروز مشاهده خواهید کرد محصول نقد حقیر بر دو مقاله و خطابه اخیر آقای مجتهد شبستری در باب معضلی به نام داعش است که ظاهرا خوشبختانه موجب و مبدا بحث و گفتگو میان خوانندگان نیز شده است.
مشاهده مقاله در سایت فرهنگ امروز
هفته گذشته به دعوت اداره کل ورزش و جوانان در نخستین "همایش فرهنگ و ورزش"، در باب نسبت اخلاق و ورزش به ایراد سخنرانی پرداختم که نهایتا به گفتگوهایی جالب با دست اندرکاران و رؤسای هیئات ورزشی انجامید. در این میان بی گمان اگر حرف های حقیر مفید نباشد مطالعه نحوه انعکاس این سخنان در خبرگزاری برنا مفید و مفرح خواهد بود. ظاهرا خبرنگار محترم و مهربان علیرغم لطف و اشتیاقی که داشت اما کلمات و جملاتی را از سخنان حقیر برگرفته و بعدا به سلیقه خود با آنها جمله سازی کرده است!
باسلام
می گویند در خاورمیانه بودن به معنای میانه نداشتن با میانه روی است و می گویند سکولار نبودن به معنای وداع با حداقل های مردم سالاری است! ولی همۀ این سورهای کلی در "ایران ما" صورتی دیگر می یابند. ایران کشوری است میانه رو و با نگرشی دینی که واجد نه فقط حداقل ها بلکه بسیاری از وجوه مهم مردم سالاری است. ما می توانیم بهتر شویم و باید هم چنین کنیم اما هرگز نباید در ورطه ناشکری و بدبینی درافتیم. ایران تحت زعامت امام و رهبری سالیانی است که امنیت، انتخابات و عناصری مهم از آزادی های مدنی را تجربه می کند. انقلاب اسلامی، با وجود همه کاستی ها و فتنه جویی های داخلی و نامردمی ها و ناراستی های خارجی، ایران را چونان چشمه ای در میان کویری تفتیده و سوزان و یا جزیره ای امن در میان دریایی مواج و خروشان از گزند خطرات محفوظ داشته است. ما حق داریم که از کمبودها و نداشته هایمان شاکی باشیم اما حق نیست که شاکر داشته هایمان نباشیم.
lین مطلب که بخشی از کتاب منتشر ناشده حقیر در باب عاشورا است به دلایلی چند و البته با اجازه نویسنده بصورت ناقص در سایت فرهنگ امروز انتشار یافته است.
مشاهده متن مقاله در سایت فرهنگ امروز
مشاهده متن مقاله در اشراق نیوز
این بخش چهارم و پایانی از نقد حقیر بر "اخلاق دین شناسی" است. "ناکارآمدی معیارها برای تفکیک ظرف دین از مظروف آن"، عنوانی است که دست اندرکاران سایت فرهنگ امروز برای قسمت نهایی نقد برگزیده اند.
دوستی گرامی، در مقاله ای تحت عنوان "باده با محتسب شهر ننوشی زنهار"، مرا سخت نواخته و هدف اتهاماتی بسیار قرار داده است. از توجه ایشان به نوشته های خود ممنونم و قضاوت در باب ایرادات و اتهاماتی که بر من روا داشته اند را به خوانندگان گرامی وا می نهم.
مشاهده لینک مقاله در سایت گویا
مشاهده لینک مقاله در فیسبوک سروش دباغ
در این مقاله که در حقیقت بخشی از کتابی منتشرنشده از حقیر است، به تحلیل اخلاقی مانایی ماجرای عاشورا پرداخته ام.
پس از انتشار مقاله در سایت فرهنگ امروز، پاره ای از سایت های خبری یا تحلیلی نیز مقاله را منتشر ساختند که ظاهرا از این میان تنها سایت خبری ـ تحلیلی "الف" بازنشر مقاله را به شکلی دقیق و با رعایت ضوابط انجام داده است.
در این یادداشت کوتاه که در شماره اخیر مجله سوره اندیشه منتشر شده است، مبتنی بر یکی از تقسیم بندی های روانشناسان از انواع کار، اجمالا به تحلیل اخلاقی این مقوله پرداخته ام.
این مقاله، بخش سوم از نقد حقیر بر کتاب اخلاق دین شناسی است. سایت فرهنگ امروز، این عنوان را برای قسمت سوم برگزیده است:"آیا باور فنایی درباره ی خردگریزی و خردستیزی درست است؟"
این مقاله، بخش دوم از نقد حقیر بر کتاب اخلاق دین شناسی است. گفتنی است که سایت فرهنگ امروز، عنوان "تقلیل سنت عقلانی مسلمانان به رئالیسم خام" را برای این بخش انتخاب نموده است.
لینک مقاله: نقدی بر کتاب اخلاق دین شناسی ابوالقاسم فنایی؛ قسمت دوم