این سخنرانی در روز دوشنبه مورخ 20 آبان در سالن مولاژ دانشکده پزشکی کرمانشاه ایراد شده است.
این سخنرانی در روز دوشنبه مورخ 13 آبان در سالن مولاژ دانشکده پزشکی ایراد شد.
این سخنرانی روز دوشنبه، مورخ پانزده مهر 1398 ، در دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه ایراد شده است.
برخلاف تصور، ایده تشکیل یک دولت فراگیر و جهانی نه فقط یکی از وعدههای ادیان بلکه از دغدغههای برخی از مهمترین عقلا و فیلسوفان نیز بوده است؛ از فیلسوفانی چون روسو و کانت گرفته تا جان رالز. البته برخی این ایده را آخرالزمانی یا دینی یا آرمانی دانسته و به همین دلیل دور از دسترس یا مردود میشمرند، اما این دلیلی کافی و خردپسند نیست.
نهفقط برای هواخواهان یا دانشجویان فلسفه اخلاق بلکه برای هر انسان اهل تأملی معمولاً یکی از نخستین درگیریها و دوراهیهای ذهنی میان وظیفهگرایی و نتیجهگرایی است. ظاهراً قضیه شوخیبردار نیست و باید انتخاب کرد...
فلسفه نمیتواند دستکم در برابر رنجها و شرور دستساز بشر بیتفاوت باشد. البته راه بیتفاوت نماندن، مصاحبه کردن و نامه نگاشتن نیست. مواضع فلسفه در تحلیل هرچیز از جمله تحریم باید با زبان فلسفه بیان شود؛ یعنی با اسلوبی فلسفی و نه صرفاً از زبان فیلسوفان اما با بیانی سیاسی و غیرفلسفی.
در چکیده این مقاله که در مجله فلسفه دانشگاه تهران انتشار یافت چنین آمده است:ارسطو،آکوئینی و خواجه نصیرالدین طوسی هر یک نماینده سه دوران و جهان اندیشه هستند و هر سه نقش مهمی در تاسیس یا تحکیم نگرش اخلاق مربوط به خود ایفا کردهاند. در این نوشتار، تلاش شد تا برترین فضیلت و بدترین رذیلت اخلاقی از منظر هر یک از این سه حکیم و متخصص حکمت عملی مشخص و تحلیل شود. برترین فضیلت برای ارسطو عدالت و بزرگمنشی و بدترین رذیلت، ظلم به دوستان است. برای آکوئینی نیز برترین فضیلت کاریتاس و بدترین رذیلت، یأس است. خواجه نصیر نیز برترین وصف اخلاقی را جود حقیقی و بدترین را هم لجاجت میداند هرچند حسد و خشم را نیز با تعابیری نسبتا مبهم میتوان گزینه او برای عنوان بدترین رذیلت قلمداد نمود.واکاوی و مقایسه نتیجه کار، اولا گویای قرابت نظر خواجه نصیر و آکوئینی در باب بهترین فضیلت است و ثانیا موید دید اجتماعیتر و کلانتر ارسطو به اخلاق و فضائل اخلاقی در قیاس با دو متفکر دیگر است.
آیا واقعاً حوزهها سکولار بودهاند یا سکولار شدهاند؟ از کی و به چه معنا؟ بهگمانم بهتر است بهجای دعوا و غوغا بر سر اصطلاح"حوزه سکولار"به اصل مسئله توجه کنیم. این عنوان هم چندپهلو و نادقیق است و هم گزنده. ضمن آنکه معنایی بسیار کلی و موسّع از سکولاریسم را پیشفرض گرفته که بیشتر به کار مناقشات سیاسی میآید تا مباحثات علمی...
تقویمزدگی یعنی مناسبتسازی بیضابطه و زیاده از حد و ترویج تصنعی و تکلفآمیز آن. وقتیکه مواجهه یک دولت و/یا ملت با تاریخ به گزینش و برجستهسازی چند یادبود و مناسبت تقلیل مییابد، پدیده تقویمزدگی رخ میدهد. یعنی مردمان احساس میکنند بهجای آینده، در گیرودار گذشتهاند و موظف هستند هرساله روزهایی را اجباراً با یاد گذشته سر کنند.
کاش کسی تاریخ"بیتاریخی"را هم مینگاشت. مقصود من از بیتاریخی یک فرد یا ملت، بیریشه بودن آن نیست. ممکن است یک ملت گذشتهای بشکوه و به درازنای تاریخ داشته باشد اما عملا"بیتاریخ"باشد. بیتاریخی یعنی بیاطلاعی و کم توجهی تاریخی. بنابراین من هرگز از بیتاریخی ایران سخن نمیگویم بلکه از بیتاریخی ایرانیان میگویم. کسی که آلزایمر دارد، فاقد گذشته نیست، فاقد آگاهی از گذشته است. ملتی نیز که آگاهی تاریخی ندارد ممکن است تاریخی بلند و حتی درخشان داشته باشد اما چه سود؟ یک قهرمان یا ستاره مشهور اما آلزایمری در عمل همانند یک فرد گمنام یا عادی زیست می کند. ملتها نیز چنین هستند...
برخیها فقط میخوانند برخیها فقط مینویسند برخیها هم میخوانند و هم مینویسند برخیها نه میخوانند و نه مینویسند. جامعه ما همانند هر جامعه دیگری هر چهار گروه را در خود دارد. اما تفاوت جوامع در کمیت و کیفیت این گروهها است. جوامع پیش افتادهتر، مملو از گروههای اول و سوم هستند. جوامع پس افتادهتر نیز مملو از گروههای دوم و چهارم. جالب است بدانید که این گروه بندیها اتفاقی نیست. هر کدام، دیگری را به وجود میآورد و تقویت میکند.
رساله موسوم به «یک کلمه» نوشته میرزا یوسف خان مستشارالدوله از شمار اولین اقدامات و اجتهادات تئوریک و حقوقی برای نه فقط آشنایی، بلکه پیونددادن میان اسلام و یافتههای تمدن غربی از دریچه قانون و قانونگرایی است و از همین رو بازخوانی و نقد مندرجات و پیشنهادات آن نهتنها مفید که ضروری است.
یادداشتی در سایت دین آنلاین با این عنوان منتشر شد که در اینجا قابل مشاهده است:
متن ملخّص و مکتوب ده شایعه بزرگ درباره اسلام در سایت دین آنلاین انتشار یافته است:
این مقاله در اصل منعکس کننده بخشی از پاسخ و ردّیه حقیر بر نظر دکتر سروش دباغ در باب حجاب می باشد که بتازگی توسط دوفصلنامه مطالعات زنان و خانواده انتشار یافته است. مقاله حقیر، وجه و ربط اخلاقی حجاب را در نفی دگرآزاری جنسی دانسته و برهمین مبنا حجاب را فضیلتی دیگرخواهانه قلمداد نموده است. ضمن اینکه تلاش بر این بوده تا فرق باریک میان مقولات متقاربی چون عفت، حیا و... بیشتر تبیین شود.
این سبک مدرن یا سورئال نیست که ماجرای روایت در داستان را پیچیده میکند بلکه اساساً این ساختار روایی ذهن انسان است که سورئال است؛ ما گاهی با استشمام یک رایحه به سال ها پیش میرویم؛ گاهی با دیدن یک رنگ، به یاد یک ماجرای از یاد رفته می افتیم و گاهی با دیدن یک صحنه به آینده نقب میزنیم بی آنکه رابطه ای منطقی و مدلّل میان این امور یافت شود.
جوانی یک دوره نیست، یک روحیه است.
ایام جوانی رفتنی است؛ احوال جوانی را حفظ کنیم...
@officialmasoudsadeghi
هر کس که هواخواه آزادی است، لیبرال نیست
و هر کس که عاشق عدالت است، سوسیالیست نیست
و هر کس که بر خیر عمومی تاکید میکند، فایده گرا نیست
و هر کس که میگوید لیبرال است،هواخواه آزادی نیست
و هر کس که میگوید سوسیالیست است، عاشق عدالت نیست
و هر کس که میگوید فایدهگرا است لزوما در پی خیر عمومی نیست.
و هر کس که نه لیبرال است و نه سوسیالیست و نه فایدهگرا لزوما مسلمان نیست
و هر کس مسلمان است لزوما مومن نیست.
و هرکس که مومن است :
هم هواخواه آزادی باید باشد
هم عدالت
و هم خیرعمومی.
@officialmasoudsadeghi
رسوا مکن تا رسوا مشوی
رسوا که شدی
چه رسوایی 1، چه رسوایی 2، چه رسوایی...
@officialmasoudsadeghi
حتی اگر یک مرد باشی باید بدانی بخشی از اخلاقی بودن در گرو مادرانه اندیشیدن و مادرانه زیستن است
بدون مادرانگی نمیتوان اخلاقی بود.
انسان اخلاقی
در پی آن است که "دنیای فردا"را بهتر کند
و انسان دیندار
علاوه بر این در پی آن است که"فردای دنیا"را هم بهتر سازد.
خوش اخلاق بودن همیشه به معنای خوش مشرب بودن نیست
گاهی خوش اخلاق بودن یعنی خشک بودن
یعنی ناخوش کردن احوال دیگران.
مثل کی؟
مثل وقتی که با قبول نکردن "شیرینی" اوقات یک ارباب رجوع "تلخ" می شود
یا مثل وقتی که با واکسن زدن دل کودکی را به درد می آوری.
اخلاق همیشه به معنای خوشحال کردن خود یا دیگری نیست.
انسان ها بر دو دسته هستند:
دسته بزرگ تر کسانی که به گذشته ها می پیوندند
و دسته کوچک تر اما مهم تر کسانی که به تاریخ می پیوندند.
به تاریخ پیوستن کار هر کسی نیست زیرا تاریخ فقط گذشته نیست. تاریخ، گذشته ای است که هم در زمان حال و هم در آینده وجود دارد و موثر واقع می شود.
کسی که بخشی کوتاه از زندگی را در رمانی بلند جای دهد نویسندهای بزرگ است
و کسی که زندگی بلندی را در یک داستان کوتاه بیاورد نویسندهای بزرگ تر.
اما انسان بزرگ کیست؟
کسی که داستان زندگیاش چه کوتاه و چه بلند، برای همه تحسین برانگیز باشد و برای خودش افتخارآمیز.
در یک جامعه سیاست زده، براستی انسان "فراجناحی" کیست؟
انسان "فراجناحی" کسی نیست که بی طرفی پیشه میکند
انسان "فراجناحی" کسی نیست که فرصت طلب باشد یا بخواهد با همه جناح ها سازش کند
انسان فراجناحی کسی است که علیرغم تمایل به یک جناح، در هیچ جناحی نمی گنجد.
کسی که ابعاد یا برجستگیهایی دارد که او را از جهتی در یک جناح و از جهتی در جناح دیگر جای میدهد و همچنین کسی است که جهاتی دارد که در هیچ یک از جناح ها جای نمی گیرد.
انسان فراجناحی انسانی است که تشکیل نشده تا تابع محض یک تشکیلات باشد.
کسی است که جهانش آنقدر کوچک نیست که به دو بخش موافق و مخالف تقسیم گردد.
انسان فراجناحی کسی است که جناح اخلاق را بر اخلاق و افکار جناحی ترجیح دهد.
سیاست بازان کسانی هستند که همه چیزشان را به پای سیاست می ریزند تا قدرت و سیاست هم همه چیز را به پایشان بریزد.
بازیگران با سیاست کسانی هستند که گاهی از سیاست به عنوان یک ابزار استفاده می کنند بی آنکه همه تخممرغ هایشان را در سبد سیاست بگذارند.
اما خوشا بحال کسانی که نه با سیاست بازی می کنند و نه ازسیاست بازی می خورند.
کسانی که سیاست را تنها سیاست زندگی، تنها راه سعادت یا تنها شکل قدرت نمی دانند؛
کسانی که اخلاق را هم یک قدرت می دانند؛
کسانی که قدرت را تنها در سیاست نمی بینند. کسانی که ...
ما هم از بیکاری های پنهانی در رنجیم و هم از مشاغل و کارهای پنهانی.
بیکاری های پنهانی در واقع همان شغل های بی کارکرد و خدمت های بی منفعت هستند.
کارهای پنهانی هم شغل های زیرزمینی و پرسودی هستند که مالیاتی نمی دهند.
انسانی را دوست دارم که از هیچ انسانی نمیترسد
الّا خودش
و از انسانی میترسم که از هر کسی میترسد
الّا خودش.
این جلسه از سلسله نشست های نکته نامه مثنوی عملا بیشتر جنبه واعظانه به خود گرفت.امید که این درشتی را بر حقیر ببخشایید.